جدول جو
جدول جو

معنی کوچک گردیدن - جستجوی لغت در جدول جو

کوچک گردیدن(تَ)
رجوع به کوچک شدن شود
لغت نامه دهخدا
کوچک گردیدن
خرد شدن، کم وسعت و کم حجم شدن، اندک گشتن، مورد توهین قرار گرفتن، خفیف شدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ نَدَ)
کور شدن. نابینا شدن: عمی، تعمی، کور گردیدن. (منتهی الارب). و رجوع به کور شدن و کور گشتن شود
لغت نامه دهخدا
(نُ / نِ / نَ دَ)
رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا